حکمت دوازدهم :
وَ قَالَ ع أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اکْتِسَابِ الْإِخْوَانِ- وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ
آیین دوست یابى
(اخلاقى، اجتماعى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: ناتوانترین مردم کسى است که در دوست یابى ناتوان است، و از او ناتوانتر آن که دوستان خود را از دست بدهد.
حکمت یازدهم :
وَ قَالَ ع إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّکَ- فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُکْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَیْهِ
روش برخورد با دشمن
(سیاسى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: اگر بر دشمنت دست یافتى، بخشیدن او را شکرانه پیروزى قرار ده.
حکمت دهم :
وَ قَالَ ع خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَکَوْا عَلَیْکُمْ- وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَیْکُمْ
روش زندگى با مردم
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: با مردم آنگونه معاشرت کنید، که اگر مردید بر شما اشک ریزند، و اگر زنده ماندید، با اشتیاق سوى شما آیند.
حکمت نهم :
وَ قَالَ ع إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْیَا عَلَى أَحَدٍ أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَیْرِهِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِهِ
شناخت رهآورد اقبال و ادبار دنیا
(اجتماعى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: چون دنیا به کسى روى آورد، نیکىهاى دیگران را به او عاریت دهد، و چون از او روى برگرداند خوبىهاى او را نیز برباید.
حکمت هشتم :
وَ قَالَ ع اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ یَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ یَتَکَلَّمُ بِلَحْمٍ- وَ یَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ یَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ
شگفتىهاى تن آدمى
(علمى، فیزیولوژى انسانى) و درود خدا بر او، فرمود: از ویژگىهاى انسان در شگفتى مانید، که: با پارهاى «پى» مىنگرد، و با «گوشت» سخن مىگوید، و با «استخوان» مىشنود، و از «شکافى» نفس مىکشد«».
حکمت هفتم :
وَ الصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ- وَ أَعْمَالُ الْعِبَادِ فِی عَاجِلِهِمْ نُصْبُ أَعْیُنِهِمْ فِی آجَالِهِمْ
ایثار اقتصادى و آخرت گرایى
(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: صدقه دادن دارویى ثمر بخش است، و کردار بندگان در دنیا، فردا در پیش روى آنان جلوهگر است.
حکمت ششم :
وَ قَالَ ع صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ- وَ الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ- وَ الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُیُوبِ - وَ رُوِیَ أَنَّهُ قَالَ فِی الْعِبَارَةِ عَنْ هَذَا الْمَعْنَى أَیْضاً- الْمَسْأَلَةُ خِبَاءُ الْعُیُوبِ وَ مَنْ رَضِیَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السَّاخِطُ عَلَیْهِ
ارزش راز دارى و خوشرویى
(اخلاقى، سیاسى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: سینه خردمند صندوق راز اوست، و خوشرویى وسیله دوست یابى، و شکیبایى، گورستان پوشاننده عیبهاست. و یا فرمود: پرسش کردن وسیله پوشاندن عیبهاست، و انسان از خود راضى، دشمنان او فراوانند.
حکمت پنچم :
وَ قَالَ ع الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ کَرِیمَةٌ وَ الْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ- وَ الْفِکْرُ مِرْآةٌ صَافِیَةٌ
شناخت ارزشهاى اخلاقى
(اخلاقى، سیاسى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: دانش، میراثى گرانبها، و آداب، زیورهاى همیشه تازه، و اندیشه، آیینهاى شفّاف است.
حکمت چهارم :
وَ قَالَ ع الْعَجْزُ آفَةٌ وَ الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ- وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ- وَ نِعْمَ الْقَرِینُ الرِّضَى
رزشهاى اخلاقى و ضدّ ارزشها
(اخلاقى، تربیتى) و درود خدا بر او، فرمود: ناتوانى، آفت و شکیبایى، شجاعت و زهد ثروت و پرهیزکارى سپر نگه دارنده است: و چه همنشین خوبى است راضى بودن و خرسندى.
حکمت سوم :
وَ قَالَ ع الْبُخْلُ عَارٌ وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ- وَ الْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ- وَ الْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِی بَلْدَتِهِ
شناخت ضدّ ارزشها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: بخل ننگ و ترس نقصان است. و تهیدستى مرد زیرک را در برهان کند مىسازد، و انسان تهیدست در شهر خویش نیز بیگانه است.