نظریه پردازان بازی :

نظریه فروید[1]: او به اصل لذت اعتقاد داشت و معتقد بود بازی برای کودکان لذت بخش است و نیاز کودکان را ارضاء میکند و همچنین فعالیتی برای تخلیه روانی آنهاست.

نظریه پیاژه[2]: معتقد بود بازی راهی است برای دسترسی به جهان بیرون و لمس آن به گونه ای که با وضع کنونی فرد مطابقت داشته باشد. بازی در رشد کودک نقش اساسی دارد. او چهار مرحله ی زیر را برای بازی کودک درنظر گرفت :

1- مرحله ی حسی حرکتی (بازی از طریق حرکات بدنی از تولد تا 18 ماهگی) 

2- مرحله ی سمبولیک (بازیهای نمایشی کودکان از 18 ماهگی تا 7 سالگی) 

3- مرحله ی ملموس وگسترش یافته(از7 تا12 سالگی)

4- مرحله ی بازی با قاعده (از 12 سالگی تا بزرگسالی)

تفاوت نظریه ی فروید و پیاژه در این است که فروید بیشتر به جنبه های عاطفی توجه میکند اما پیاژه به جنبه های شناختی توجه می کند.

نظریه کارل راجرز[3] : معتقد به مراجع محوری یا درمان غیر مستقیم بود بنابراین در درمان کودکان نیز به 8  اصل پایه توجه کرد :

1- ایجاد رابطه ی گرم و صمیمی با کودک. 

2- پذیرش کامل کودک همانگونه که هست.

3- ایجاد آزادی عمل برای کودک به طوری که در ابراز احساساتش آزاد باشد.

4- شناخت احساسات کودک و منعکس کردن آن به خود کودک .

5- احترام گذاشتن به کودک.

6- جهت ندادن به رفتار کودک (کودک رهبر و درمانگر پیرو باشد).

7- توجه به محدودیت های کودک.

8- شتاب نکردن در درمان (درمان فرایندی تدریجی است).

نظر رفتار درمانگران[4] : این نظریه به تقویت رفتار مطلوب و خاموش کردن رفتار نامطلوب توجه دارد.

نظریه ی آدلر[5] : از طریق بازی اطلاعات مفیدی در مورد  وضعیت فعلی کودک و آینده ی او به دست می آید و می توان زندگی آینده ی کودک را تا حدی پیشبینی کرد. آدلر به شیوه ی زندگی معتقد بود و می گفت: میتوان

 

با مشاهده ی رفتار کلامی و غیر کلامی کودک شیوه ی زندگی او را کشف کرد. برای مثال علاقه ی به سربازهای اسباب بازی ، ممکن است مقدمه ای بر یک زندگی نظامی یا مدیریت فروشگاه بزرگ در آینده باشد. او معتقد است ویژگی های رفتاری کودکان کاملاّ در بازی مشخص است. مثلاّ کودکی که نیاز به جلب توجه دیگران دارد نقش ستارگان سینما را بازی میکند. همچنین به علاقه ی اجتماعی توجه می کرد. بازی با دیگران در کودکان از دو یا سه سالگی شروع میشود که اگر علاقه ی اجتماعی کودک رشد نکرده باشد در تعاملات دچار مشکل خواهد شد..

محقق : زینب مهرعلی



[1] -Sigmund . Freud

[2] -Piaget

[3]- Carl. RAGERS

[4]- Behavior therapy

[5]- Adler

دسته ها : مقاله ها
شنبه 24 7 1389 1:3

عوامل مؤثر در بازی :

2-جنس : اختلاف جنس پسران و دختران به عنوان عاملی در تفاوت میان بازی کودکان در نظر گرفته شده است. شکل بازیهای دختران و پسران بر اساس تفاوت جسمی و عاطفی آنها از همدیگر متفاوت است؛ زیرا شخصیت کودکان در این سن تا حدودی شکل گرفته است. پسرها به کار و فعالیت بدنی رغبت بیشتری نشان میدهند و فعالیت های ورزشی و بدنی را بیشتر انتخاب میکنند. در حالی که دختران به گروههایی ملحق میشوند که فعالیت ساکت تری دارند. گروه بازی دختران کم تحرک تر از پسران است و با استفاده از برتری رشد زبانی و کلامی در مقایسه با پسران بیشتر به بازیهایی مشغول میشوند که نیاز به صحبت و فعالیت کلامی دارد. ساخت شخصیتی دختران و پسران در این سنین بر نوع بازیهای آنها تأثیر متفاوتی میگذارد، در واقع نوع بازی نشان دهنده ی بافت شخصیتی دختران یا پسران است.

3-محیط : کودکان در سراسر دنیا هرجا که باشند بازی میکنند و محیط فقط در نوع بازی آنها تأثیر میگذارد. کودک آمریکایی از کلاغ پر و یک قل دو قل ،چیزی نمی داند و کودک ایرانی از بازی گلف. نه تنها بازیهای دو کشور بلکه بازیهای شمال و جنوب یک کشور و حتی یک شهر نیز با هم متفاوت است.پس فرهنگ هر جامعه در بازی آن تأثیر خواهدگذاشت و بازی را می توان منعکس کننده ی فرهنگ جامعه دانست.

4-هوش : هوش مستقیماً  بر بازی تأثیر نمی گذارد، بلکه هوش و بازی رابطه ی متقابل دارند،همانطور که هوش بر روی بازی تاثیر گذار است بازی هم بر روی هوش مؤثر است. هوش میتواند بر چگونگی استفاده و انتخاب انواع بازیها تأثیر بگذارد. مثلاً کودکان تیزهوش سعی میکند اسباب بازیهایی را انتخاب کنند که با آن بتوانند به ابتکار و ابداع دست بزنند (طباطبایی نیا ، 1366 – مهجور ، 1387).

محقق : زینب مهرعلی

دسته ها : مقاله ها
جمعه 23 7 1389 1:3

عوامل مؤثر در بازی :

1- سن : روشن است که کودک در هر سنی بازی خاصی را می پسندد. کودکان از بدو تولد شروع به بازی میکنند و آنگاه همراه با افزایش سن و کسب تجربه نوع بازی خود را تغییر میدهند. در اوایل تولد بدن کودک مرکز بازیهاست. کودک با اعضای بدن خود بازی میکند. کم کم رشد کرده و ارتباطش با محیط بیرون بیشتر میشود حدود 10 ماهگی سینه خیز می رود و از طریق بازی حواس خود را تقویت میکند. در سال دوم زندگی شروع به راه رفتن میکند. علاقه اش به آب بازی زیاد میشود. به دلیل گسترش رشد ذهنی شایستگی لازم برای ساختن وسایل جالب را به دست می آورد. و با نزدیک شدن به افراد دیگر در مورد آنها کنجکاوی میکند. لذا مادر دیگر به عنوان تنها همبازی کودک نمی باشد.او در این سن به صورت انفرادی بازی میکند و به بازیهای های نمایشی و تقلیدی  گرایش پیدا میکند. قدرت دردست گرفتن اشیاء را دارد و خط خطی و نقاشی جزء بازیهای کودک می شود. توانایی جور کردن دارد، لذا پازل های ساده را می تواند درست کند. از سن 2 تا 3 سالگی باید بازی با کودکان دیگر را شروع کند و اگر چنین نباشد نشانه عدم رشد اجتماعی کافی در او است. در سومین سال تولد به مفهوم استقلال و مالکیت پی میبرد. لباس پوشیدن و در آوردن آن برای کودک بازی جالب و مطبوعی است. او این عمل را در مورد عروسک خود نیز انجام میدهد. تمایل به بازی در فضای آزاد جرئت او را بیشتر میکند. در این زمان علاقه کودک به بازیهایی مثل سرسره بازی، ماسه بازی ، حفر زمین و غیره زیاد میشود. قدرت سازندگی کودک تا حدی شکوفا میشود لذا استفاده از مکعب های چوبی و آجرهای معمولی و غیره مطلوب است. از اوایل چهارمین سال تولد بازیهای تقلیدی کودک شروع خواهد شد. کودک به بازی کردن نقش دیگران علاقه مند میشودو تمایلات و آرزوهای خود را به صورت بازی در می آورد. در پنجمین سال آرامشی در رفتار کودک پیدا میشود و به صداهای آهنگین و موزون علاقه ی بیشتری نشان میدهد وهمچنین به بازیهای گروهی تمایل بیشتری پیدا میکند ،  اما قدرت همکاری و بازی آنها چندان پردوام نیست . سن 6 تا 9 سالگی سالهای حساس برای زندگی نوین کودک است. در این سن در محیط رسمی تربیتی قرار میگیرد و از او انتظار میرود قوانین را رعایت کند. در اواخر این دوران کودک آنچه را در بازی آموخته به تجربه ی عمومی تری تبدیل میسازد ، برای مثال پول کاغذی بازی تبدیل به پول واقعی میشودوبه همین ترتیب اسباب بازیهای او نیز واقعی تر خواهند شد.

درسن 9 تا 12 سالگی کودک کم کم به مرز نوجوانی نزدیک میشود. توانایی افزونی برای همکاری گروهی به دست می آورد. لذا به سمت بازیهای پرتحرک و فعالیت گروهی کشیده میشود. از سن 12 سالگی وارد دنیای نوجوانی میشود. در این دوران نوجوان می فهمد تشکیل گروه برای بقای او ضروری است در نتیجه به باشگاه یا تیم ورزشی ملحق میشود و لباس آنها را دربر میکندو همچنین به بازیهای نمایشی علاقه پیدا میکند.

گروههای نمایشی متشکلی به وجود می آورندو دوستی های پدید آمده از طریق بازی در این سنین میتوانند از آینده ای محکم و منسجم برخوردار باشند و خاطرات آن برای تمامی طول زندگی کودک ماندگارخواهد شد.

محقق : زینب مهرعلی

دسته ها : مقاله ها
پنج شنبه 22 7 1389 1:3

 تاثیر بازی بر رشد کودک :

ارزشیابی صحیح بازیهای کودکان ، نیازمند مشاهده ی دقیق و منظم است. مطالعات بسیاری دراین زمینه صورت گرفته از جمله مری شریدان نشان داده که بازی سبب رشد و تکامل تدریجی کودکان میشود. در واقع بازی به رشد و پیشرفت کودکان کمک میکند. از جمله:

1-    رشد جسمی      2- رشد ذهنی و شناختی     3- رشد اجتماعی     4-رشد عاطفی

* بازی و رشد اجتماعی کودک :به وسیله ی بازی دنیای اجتماعی کودک گسترش پیدا میکند ، خلاقیت کودک بروز پیدا میکند، حس همکاری و همیاری کودک توسعه می یابد ، با رعایت اصول و مقرارت آشنا میشود ، همانند سازی با بزرگسالان را می آموزد ، رقابت را می آموزد و شکست را به طور واقعی تجربه میکند. قدرت ابراز وجود پیدا میکند و از ترس ، کمرویی و خجالت بیهوده رها میشود.

* بازی و رشد عاطفی کودک : نیاز به برتری جویی در کودک ارضاء میشود ، موجب ابراز احساسات ، ترسها و نگرانی ها و خشم و نفرت او میشود. تمایل به جنگجویی و ستیز را کم میکند. برون نگری کودک را افزایش می دهد.

* بازی و رشد جسمی کودک : موجب رشد هماهنگ اعضای مختلف بدن کودک میشود ، باعث تقویت حواس کودک میشود ، نیرو و انرژی بدن را به بهترین شکل مصرف میکند ، کودک از توانمندی های فکری و بدنی خود آگاه می شود.

* بازی و رشد ذهنی کودک : بازی در یادگیری زبان و رشد هوشی کودک نقش بسزایی دارد ،کودک با مفاهیم ساخت ، فضا و شکل آشنا می شود – رفتارهای هوشمندانه ی کودک تقویت میشود (مثل بازی قایم باشک) موقعیت استفاده از قوه ی تخیل در کودک به وجود می آید (مثل خانه سازی) و زمینه های بهتری برای تفکر پیدا میکند.

محقق : زینب مهرعلی

دسته ها : مقاله ها
چهارشنبه 21 7 1389 1:3

پیشینه :

شروع بازی را می توان به گذشته های دور حتی از بدو پیدایش انسان نسبت داد ، در واقع بازی جزئی از زندگی انسان از بدو تولد تا مرگ است. انسان از نظر زیستی نیاز به جنبش و حرکت دارد و بازی جزو مهم این جنبش و حرکت است. انسان برای رشد ذهنی و اجتماعی خود نیاز به تفکر دارد و بازی هم خمیر مایه ی تفکر است. تشکیل اجتماعات اولیه ی بشری شکل جدیدی از بازی را پدید آورد بازیهای گروهی بصورت بازیهای نمایشی از عبادت ارواح و پرستش اشیاء گرفته تا رقص شکار و رقص جنگ ، مجموعه ای از راههای برآوردن نیازهای جسمی و ذهنی افراد را فراهم گرداند ، خواه آنها را بازی بنامیم یا ننامیم. در ابتدا بازیچه ی بشر مواد خام طبیعی بود مثل یک قطعه سنگ. اما رشد ذهنی و اجتماعی انسان و تسلط پیش رونده او بر طبیعت امکان دستکاری در اشیاء طبیعی را به وجود آورد و از این زمان اشیاء به خواست انسان تغییر شکل دادند تا به بازی غنای بیشتری بخشیده شود. ابداع زبان برای انتقال اندیشه ها و تشکیل جوامع بزرگتر بشری به علت آسانتر شدن تبادل اطلاعات ، بدعت جدیدتری در بازی به وجود آورد و در واقع آغاز بازیهای خلاقانه تری است که نیاز به استفاده از زبان و کلمات برای انجام آنها ضروری است (مهجور ، 1378).

محقق : زینب مهرعلی

دسته ها : مقاله ها
سه شنبه 20 7 1389 1:1

مقدمه :

باید دانست که انگیزه ی بازی در خود بازی است ، وقتی هدفی جز فعالیت لذت بخش و شادی آور و آزاد برای بازی در نظر بگیریم در واقع بازی را از ویژگی اصلی خود دور کرده ایم و از آن نوعی فعالیت خاص به شکل بازی ساخته ایم ، که دیگر بازی نیست.

در هر کودکی انگیزه بازی و شیوه های بازی با کودکان دیگر متفاوت است. نگاه ودرک درست پدران و مادران و مربیان است که میتواند فضا و زمان و مکان بازی آزاد را برای کودک فراهم آورد. بازی برای کودکان قاعدتاّ ساده وبی اهمیت جلوه دادن مشکل هایی است که کودک تجربه میکند یعنی به کودک می آموزد آنچه به نظر وی مشکل می آمده بی اهمیت است ، و به سادگی می توان آنرا از پیش پای برداشت و بر آن مسلط شد. بازی وسیله ای است برای آنکه کودک به خوبی دریابد که با دنیای خارج از ذهن خود چگونه باید رابطه برقرار کند و راه خویشتن داری را عملاّ بشناسد.

میلدردپارتن[1] 1930 میلادی و سایر روانشناسان در زمینه ی اینکه کودکان چگونه در بازیها با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند مطالعات و بررسی هایی انجام داده اند. طبقه بندی زیر به طور تقریبی انواع گوناگون بازیهای اجتماعی را از دوران طفولیت تا زمان کودکی توصیف میکند ، اما به جزئیات سلسله مراتب رشد و پیشرفت کودک نمی پردازد.

1)   بازی انفرادی[2] (بازی تک نفره) : کودک به تنهایی بازی می کند.

2)   بازی در نقش تماشاگر[3] : کودک مشغول تماشای دیگر بچه ها شده ، اما به آنها ملحق نمی شود.

3)   بازی موازی[4] : کودک در کنار کودکان دیگر ، اما با تأثیری جزئی بر بازی با آنها ارتباط دارد.

4)   بازی دورهمی [5]: کودکان در کنار هم به فعالیت های مشترک مشغول هستند اما درباره بازی اعتقادات شخصی خود را دارند.

5)   بازی همکارانه[6]: کودکان در زمینه های گوناگون با یکدیگر همکاری میکنند مثلاّ نقش های خود را درباره بخش هایی از بازی ابراز میکنند.

 محقق : زینب مهرعلی

[1] - Mildred parten                                                                       3 _ Looking on play                                    

[2] - Solo play                                                                                  4 _ Parallel play

[5]- Associative play

[6] -Co-Operative play

دسته ها : مقاله ها
دوشنبه 19 7 1389 1:1

چکیده :

شروع بازی را می توان به گذشته های دور حتی از بدو پیدایش انسان نسبت داد ، در واقع بازی جزئی از زندگی انسان از بدو تولد تا مرگ است.

تعریف بازی : به هرگونه فعالیت جسمی یا ذهنی هدفداری که بصورت فردی یا گروهی انجام بپذیرد ، و موجب کسب لذت و اقناع نیازهای کودک شود بازی می گویند.

بازی وسیله ی کسب تجربه های پرارزشی است که کودکان در خلال آن از جهت احساسی ، روانی و اجتماعی رشد میکنند . الگوهای رفتار آنان در بازی شکل میگیرد و این الگوها در سراسر عمر کودک سرمشقی مفید برای او خواهند شد. کودک به مدد بازی الگوهای درهم پیچیده ، بیشمار و ظریف زندگی آدمی را در می یابد ،  آنرا تجربه و تمرین میکند و رابطه ی میان این الگوها را میسنجد تا آنها را فراگیرد ، از آن جهت که ناگزیر است در بزرگسالی با آنها روبرو شود و در جامعه ی آدمیان زیست کند.

دراین مقاله سعی شده است تا تاثیر بازی بر روی شخصیت کودکان مورد بررسی قرار بگیرد؛ وبه این نکته ی مهم توجه شود که اسباب بازی غذای روانی کودکان است، واز دیدگاه روانشناسان تمایل به بازی وداشتن اسباب بازی، یکی از نشانه های سلامت عقل، کنجکاوی وهوشیاری کودکان می باشد.

محقق : زینب مهرعلی

دسته ها : مقاله ها
يکشنبه 18 7 1389 1:1
X